حسرت...
حسرت یعنی...
روبرویم نشسته ای و باز خیسی چشمانم را ان دستمال خشک و بی احساس پاک کند
حسرت یعنی...
شانه هایت دوش به دوشم باشد اما نتوانم از دلتنگی به ان پناه ببرم
حسرت یعنی تو که در عین بودنت
داشتنت را ارزو میکنم.
تو کعبه عشقی و من عاشق رو به قبلتم
من اولین قربونیه عیدای فطر کعبتم
میمیرم از عشق چشات
اگه ندی تو حاجتم....